در حالی که تشدید درگیری حزبالله و اسرائيل وارد مرحله خطرناک هدف قرار دادن رهبران و فرماندهان برجسته این حزب و کشته شدن حسن نصرالله شده، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، از اصل «صبر راهبردی» به اصل جدیدی که آن را «عقبنشینی تاکتیکی» مینامد گذر کرده است.
البته جمهوری اسلامی هرگز نمیخواهد خودش را قربانی اهداف و منافع گروههای شبهنظامی وفادارش کند، زیرا معادله آنها معادله برد-برد نیست، بلکه معادله برد جمهوری اسلامی در ازای قربانی شدن کشورها و گروههای نیابتیاش در منطقه است. ماموریت اصلی این گروهها تامین منافع منطقهای و بینالمللی رژیم جمهوری اسلامی و محافظت از قلمرو ایران است. بنابراین، حمایت لجستیکی، مادی و نظامی جمهوری اسلامی از گروههای یادشده به قصد تحقق همین هدف است.
جمهوری اسلامی در طول چهار دهه گذشته برای تشکیل گروههای نیابتی و بازوهای نظامی در کشورهای منطقه و جهان بسیار کوشیده و برای گسترش نفوذش در منطقه در زمینههای مختلف مالی، نظامی و آموزشی از گروههای مسلح مزبور حمایت همهجانبه کرده و با پیروی از اصل صبر استراتژیک به دنبال تحقق اهداف راهبردیاش در نقاط مختلف منطقه و جهان بوده است. بنابراین، جای تعجب نیست که عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، در واکنش به حملات کوبنده اسرائيل به حزبالله اعلام کند که در حال حاضر توجه تهران بر ازسرگیری گفتوگو با غرب متمرکز است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
جمهوری اسلامی در چارچوب «صبر راهبردی» و «مقاومت راهبردی» به حمایت از تمامی نیروهای متحدش در منطقه افتخار میکند و آنها را تحت فشار قرار میدهد تا به دنبال گسترش نفوذ و کنترل قدرت در کشورشان باشند. سپس از فداکاری گروههای مزبور و آسیبی که به کشورهای مختلف میرسد برای مذاکره با غرب، بهویژه واشینگتن، بهره میبرد.
با این حال، تغییرات اخیر سبب شد جمهوری اسلامی، پیش از رسیدن به ساحل، خود را از این کشتی شکسته نجات دهد. حملات کوبنده و پیدرپی به پایگاهها و منافع جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور، رژیم ایران را بر آن داشت تا درصدد فروش کارتهایی که در حال سوختن است برآید.
جمهوری اسلامی که معتقد بود کنترلش بر عراق دائمی و ابدی خواهد بود، متحمل خسارات هنگفتی در آن کشور شد، بهویژه اینکه بغداد برخلاف تصور تهران به سمت تحکیم استقلال گام برمیدارد. همین امر جمهوری اسلامی را بر آن داشت تا، به امید بازیابی قدرت در عراق، جناحهای عراقی را از لحاظ مالی، اقتصادی و امنیتی تحت فشار قرار دهد، زیرا عراق اولین پل ارتباطی شبهنظامیان و آخرین سنگر دفاع از رژیم جمهوری اسلامی است.
رژیم جمهوری اسلامی برای هموار کردن مسیر پیشرفت برنامههای توسعهطلبانهاش در منطقه، میلیاردها دلار را برای تقویت رژیم بشار اسد و جلوگیری از سقوط آن هزینه کرد. ظاهرا بدهیهای دمشق به تهران در جریان جنگ داخلی از مرز ۳۵ میلیارد دلار فراتر رفته است. با این حال، پس از وقوع عملیات طوفانالاقصی، دمشق به تهران اطلاع داد که در هیچ رویارویی نظامی علیه تلآویو شرکت نخواهد کرد.
از سوی دیگر، حزبالله که سرنوشت لبنان را به سرنوشت غزه گره زد، در ماموریت دشوار مقابله و مقاومت علیه اسرائيل تنها ماند. بهرغم ویرانی عظیم غزه، حزبالله به حمایت از غزه ادامه داد و پای لبنان را به جنگی ویرانگر کشاند که تا کنون به کشته شدن صدها شهروند لبنانی و ویرانی روستاها و شهرکهای جنوب لبنان منجر شده است.
از حمله مرگبار به حومه جنوبی بیروت که به کشته شدن حسن نصرالله منجر شد تا منفجر کردن پیجرها و دستگاههای ارتباطی حزبالله و ترور هدفمند رهبران و فرماندهان برجسته این حزب، درگیری اسرائيل و حزبالله شکل جدیدی به خود گرفته و تمامی قواعد درگیری را زیر پا گذاشته است. اکنون برای همه آشکار است که اسرائیل طرف قوی و برنده جنگ است.
به همین دلیل، جمهوری اسلامی با درک این واقعیت تصمیم گرفت پیش از نابودی کامل حزبالله از کارت بازی مرتبط با این حزب بهرهجویی کند.
حزبالله با ادامه جنگ حمایتی که به سفارش جمهوری اسلامی علیه اسرائیل آغاز کرده بود، امروز با فاجعهای واقعی و سرنوشتی تلخ روبهرو است. اکنون این حزب نه توان مبارزه و تحمل خسارات جنگ را دارد و نه قادر است از میدان جنگ عقبنشینی کند، زیرا از یک سو، سکوت در برابر آنچه اتفاق افتاده دشوار است و از سوی دیگر، رفتن به سمت جنگی تمامعیار و همهجانبه حزبالله را در باتلاقی که تلآویو فراهم کرده است فرو خواهد برد.
درواقع، چالشهای اخیر که از رخدادهای دریای سرخ، بندر حدیده یمن و جرفالصخر در استان بابل عراق، کشته شدن فرماندهان برجسته حزبالله، ترور اسماعیل هنیه در قلب تهران، سقوط هلیکوپتر ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری پیشین جمهوری اسلامی، برآمده است خامنهای را به انتخاب پزشکیان برای ریاستجمهوری جدید و حرکت به سمت راهبرد عقبنشینی تاکتیکی سوق داد.
در حالی که جمهوری اسلامی به دنبال استفاده از کارت در حال سوختن حزبالله و قربانی کردن این حزب است، اما با این امید که ممکن است برای تقویت جایگاهش در مذاکرات آینده از این گروه بهرهبرداری کند، همچنان به حمایت از حزبالله ادامه خواهد داد.